با تاخیر فراوان.....
سلام دختر گلم ببخشید خیلی طول کشید تا بیام برات بنویسم...این چند وقته اتفاقات ناخوشایندی برام پیش اومد که اینجا نمی شه عنوانش کرد چون دوست ندارم بعدها با خوندن اونا دل خوشکلت ناراحت بشه گل مامان....این روزا خیلی خیلی بیشتر از قبل عاشقت شدم و بهت وابسته شدم..صبح که می ری مدرسه خیلی دلم برات تنگ می شه و لحظه شماری می کنم تا ظهر بشه و صورت گلت را ببینم عزیزم...وقتی کنارت می شینم یا کنارت دراز می کشم و با هم کارتون می بینم از ته دل خدا را شکر می کنم که یه گلی مثل شما بهم داده که در کنارت این قدر احساس ارامش کنم........مدرسه را خیلی دوست داری و خدا را شکر تویه درسات خیلی موفقی....کلاس زبانت هم پیشرفت خوبی داری و بهش خیلی علاقه داری....روزایی که کاردستی داری بابات با حوصله فراوان برات اونا درست می کنه و تویه کلاستون همیشه از همه بهتر می شه و معلمتون دیگه اونا بهت نمی ده و می زاره تویه مدرسه...من و بابا خیلی خیلی دوستت داریم و هر کاری که از دستمون بر بیاد می کنیم تا شما ادم موفقی بشی عزیز دلم...از این به بعد قول می دم زود به زود بیام و از کارات بنویسم و عکسات را بزارم جیگر مامان...